تجارب من
از رادیو کابل شاهی تا رادیو آزادی اروپا – نیم قرن حضور در قلب رویدادها
راه من در ژورنالیزم از ۱۸ سالگی آغاز شد؛ زمانی که هنوز شاگرد لیسه بودم اما صدایم زودتر از خودم وارد دنیای بزرگ سیاست و رسانه شد. در رادیو کابل شاهی، در بخش زبانهای محلی (ترکمنی)، کار نطاقی و برنامهسازی را شروع کردم؛ جایی که برای نخستینبار طعم مسئولیت رسانه را چشیدم.
نخستین تکان بزرگ تاریخ را همانجا، از پشت شیشهٔ استودیو دیدم: کودتای سردار داوودخان و پایان سلطنت ظاهرشاه. این لحظه فقط تغییر یک حکومت نبود؛ آغاز سالهای پرآشوبی بود که بعد از آن آمد.
در سالهای بعد، افغانستان پیدرپی زیرورو شد و من شاهد این دگرگونیها بودم:
– سقوط جمهوری داوودخان
– حذف شدن ترهکی
– سقوط خونین حفیظالله امین
– آمدن ببرک کارمل
– ورود قوای شوروی به افغانستان
و آغاز دورانی که مسیر کشور را برای همیشه تغییر داد.
در همان سالها منطقه نیز در التهاب بود. من از کابل، کودتای داوودخان را دیدم و از دور سقوط رژیم شاهی ایران را دنبال کردم — دو تحول بزرگ در دو کشور همسایه که بازتاب جهانی داشت.
همچنین جهان شاهد رویداد بزرگ دیگری بود: سقوط اتحاد جماهیر شوروی و پیدایش کشورهای تازهاستقلالیافته در آسیای میانه — فصلی تاریخی که سیمای منطقه و جهان را دگرگون ساخت.
با افزایش فشارها و فضای خفقان، چارهای جز رفتن نماند:
افغانستان → ایران → پاکستان → آلمان (۱۹۸۱)
یک سال بعد، در ۱۹۸۲، راه من به رادیو اروپا آزاد / رادیو آزادی در مونیخ باز شد؛ رسانهای بینالمللی که در قلب جنگ سرد، صدای ملتهایی بود که آزادی بیان نداشتند. در ۱۹۹۵ همراه این رسانه به پراگ آمدم و کارم تا امروز ادامه دارد — نیم قرن کار رسانهای، نیم قرن حضور در میان خبرها، دگرگونیها و سرنوشت مردم.
این صفحه خلاصهٔ راهی است که هنوز ادامه دارد؛ راهی که از رادیو کابل شاهی آغاز شد و به رادیو آزادی اروپا رسید — اما اصل کار همیشه همان بوده است: شنیدن صدای مردم.

ظریف نظر در کنار پادشاه سابق افغانستان در دیدار سال ۲۰۰۱ در روم